به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، پانزدهم شعبان المعظم، روز بزرگ میلاد آخرین ذخیره و حجت الهی و به تعبیر حضرت امام(ره): «عصاره خلقت و وارث نبوت» است. روز ولادت مردی که مقصد و مقصود دعوت و جهاد و هجرت و شهادت همه انبیا و امامان در قامتش قد می افرازد. مردی که موعود همه ادیان و منجی همه انسانها از سلطه و اسارت طاغوت ها و شیطان ها و همه قدرت های مادی و غیر الهی است. مردی که میراث رنج و کوله بار هدایت و کرامت همه پاکان و مصلحان در همه اعصار حیات بشر با اوست و: «آن پریچهره که شیرینی عالم با اوست...»
انتظار؛ معیار و تراز ایمان
امیرالمومنین (ع) در حدیث شریفی در تبیین مفهوم غیبت آن حضرت، سخنی شگفت دارد که ایمان در غیبت آخرین ذخیره و حجت الهی را معیار و ملاک کمال در دین میشمارد و میفرماید:
«لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلاَنَ اَلنَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ اَلْمَرْعَی فَلاَ یَجِدُونَهُ أَلاَ فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ وَ لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَی وِلاَدَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ»
برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است گویا من شیعه را میبینم که در غیبتش چون چهارپایان جولان میزنند و چراگاه میجویند و بدست نمیآورند هلا هر کدامشان بر دین خود ثابت بماند و برای طول غیبت امام دلش دچار قساوت نشود او در روز قیامت در درجه من با من است، سپس فرمود براستی قائم ما چون قیام کند برای کسی در گردن او بیعتی نباشد و از این جهت است که ولادتش پنهان و شخص او غائب است.
این حکمت از زبان خود امام زمان هم در توقیعی بیان شده است.
اسحاق ابن یعقوب از وجود مقدس امام زمان (عج) نقل میکند:
«إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلاَّ وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لاَ بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ اَلطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی»
یعنی هریک از پدرانم بیعت یکی از طاغوتهای زمان به گردنشان بود، ولی من در حالی قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی به گردنم نباشد.
انتظار؛ مکتب «امید»
حیات الهی و وجود مقدس امام عصر (علیه الصلوه و السلام)، تنها چراغ امید انسان به هدفداری و غایتمندی هستی و باور به عدل الهی و فرجام عادلانه جهان در ظلمت اعصار و قرون بوده است. مکتب تشیع، فلسفه انتظار ظهور موعود و منجی کل را در بطن اعتراض به وضع موجود و بمثابه منبع و سرچشمه هر کنش اعتراضی و هر حرکت مصلحانه و در بستر امید بعنوان بزرگترین سرمایه ایمان و انگیزه مطرح کرده است.
در طول تاریخ، باورمندان به این آئین، ستم و قساوت دیرپای حکومتهای جور و انبوه بیعدالتیها و شقاوتها را به امید و به انتظار این ظهور و این منجی، که غایت همه ادیان و قله همه دعوتهای مصلحانه برای رستگاری و نجات بشر بوده است، تاب آورده اند و تسلیم یاس و حرمان نگشتهاند. نکته دیگر در این خصوص آن است که انتظار ظهور یک حکومت بزرگ جهانی که صلح و امنیت و آرامش و عدالت و پاکی و خیر را در همه دنیا گسترش دهد و برقرار سازد، عکسالعمل عوامل سخت اجتماعی و ناکامیها نیست، بلکه ریشه عمیقی در اصیل ترین ابعاد روح انسانی دارد.
به تعبیر دیگر این انتظار از درون فطرت و روان آدمی می جوشد و از ذات انسان سرچشمه می گیرد و بجاست اگر بگوییم ثمره تکامل و شکفتگی فطرت اصیل دینی در کمال یافتهترین شکل خود، انتظار فرج است. از آن روی که انسان مومن، همواره خواستار برقراری مولفههای حیات طیبه دینی در وجه جمعی و جهانی است و اقامه حدود و احکام الهی و بسط عدالت را مایه حیات و بقای انسان می شمارد و برین اساس همواره در انتظار تحقق وعده الهی است.
در این خصوص نقل سخنی از رهبر حکیم و فرزانه انقلابمان سخت بجا و بایسته است:
«انتظار، یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد به وجود بیاورد.
ما آن وقتی میتوانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. برای ظهور مهدی موعود(ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام است... اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (ارواحنافداه و عجلاللهفرجه)، بهوسیلهی ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است».
انتظار؛ مکتب اعتراض
سویهی دیگر فلسفه انتظار، نپذیرفتن و نفی نظام های غیر الهی و غیر توحیدی است. بر این مبنا، بسیج و تشکل موحدان و مومنان و منتظران ظهور منجی موعود، یک راهبرد همیشگی و بنیادین برای زنده نگهداشتن روح تسلیم ناپذیری و تردیدستیزی و یقین زایی و پویش و زایش و جریان مستمر حیات دینی و زیست مومنانه است.
بد نیست از زنده یاد دکتر علی شریعتی سخنی را در خصوص پیوستگی انتظار و اعتراض نقل کنیم:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. استضعاف اعم از استبداد و استعمار و استثمار و استحمار است. طبقهای به وسیله استبداد به بیچارگی میافتند و این استضعاف سیاسی است، طبقهای به وسیله غارت و ربودن ثروت استثمار میشوند و این استضعاف اقتصادی است و کسانی با اندیشه و فکر و تعقل – به وسیله نیروهای استحمارگر که زیربنای استبداد و استثمارند – استحمار میشوند و این استضعاف عقلی و شعوری و احساسی است. اما این تودهها در طول تاریخ مستعضف بودند؛ یعنی همواره با شلاق ستم یا نظام اسثتمار و یا جادوی فریب، در همه رژیمهای حاکم بر سرنوشت خود، از نجات خویش ناامید شده و خودشان در تواناییشان نمیدیدند که بتوانند چنین نظامهای هولناکی را از بین ببرند. این نوید خداوند است خطاب به این طبقه در جهان و اعلام نجات قطعی انسان محکوم و زوال جبری قدرتهای غاصب و حاکم بر زمین.
«ما اراده میکنیم بر کسانی که در زمین به ضعف و زبونی فکری یا سیاسی یا اقتصادی زندگی گرفتار و به ذلت و عجز در زمین گرفته شدهاند، منت گذارده و آنها را پیشوایان انسان قرار دهیم و وارثان زمین» نمیگوید که این طبقه بیچاره و ضعیف را از زیر بار ظلم نجات بدهیم، بلکه میگوید رهبری را به آنها بدهیم و آنها را سر کار بیاوریم تا حکومت بشریت به دست مردم «طبقه زبون شده تاریخ» بیفتد. «نجعلهم ائمه» اینها را امامان و پیشوایان زمین قرار بدهیم. «ونجعلهم الوارثین» و وارثین تاریخ، آنچه که در زندگی و زمین، در طول تاریخ، در انحصار قدرتهای غاصب بوده است.
«ان الارض یرثها عبادی الصاحون»، زمین را بندگان درستاندیش درستکار به ارث میبرند. میبینیم «انتظار» یک نوید و عامل خوشبینی تاریخی است، عامل توجیه وراثت مبارزه، تسلسل تاریخی، جبر تاریخی، ایمان به عدالت و پیروزی حقیقت و ایمان به نابودی قطعی ستم و ظلم و پلیدی در سرنوشت انسان و ایمان به اینکه تاریخ در زندگی نوع بشر بر روی همین زمین و پیش از مرگ، نه در قیامت و پس از مرگ، به پیروزی ستمدیدگان و نابودی ستمکاران منتهی خواهد شدد.
منتظر، انسان مسلمان متعهدی است که هر لحظه در انتظار انفجار قطعی نظامهای ضد انسانی است و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی و بدر دومی که با شمشیر علی و زره پیغمبر و به دست فرزند پیغمبر و علی برپا میشود، آماده میکند؛ و بنابراین، انتظار مذهب اعتراض و نفی مطلق نظام حاکم و وضع موجود است، در هر شکلی، انتظار نه تنها از انسان سلب مسؤولیت نمیکند، بلکه مسئولیت او را در سرنوشت خودش و سرنوشت حقیقت و سرنوشت انسان، سنگین، فوری، منطقی و حیاتی میکند. مذهب انتظار که یک «فلسفه مثبت تاریخ»، یک «جبر تاریخ»، یک «خوشبینی فلسفی»، یک «عامل فکری و روحی حرکتبخش، تعهدآور و نظامهای حاکم» در طول قرون است، و اکنون فلسفه منفی بدبینانه «تسلیم و رضا» شده است، این اصل کلی را ثبت میکند که وقتی یک جامعه منحط میشود و بینش پیروان یک فکر منحرف، فکر مترقی و مذهب منطقی متحرک و سازنده نیز نقش منحط و منفی و تخدیری پیدا میکند و در جامعه مسلمین و بهویژه شیعه، فاجعه این است...»
انتظار فرج؛ انتظار قدرت اسلام
امام خمینی (ره) انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم میداند. ایشان دو تفسیر از انتظار فرج بیان می کند که یکی صحیح و سازنده و دیگری غیر صحیح و باطل است. حضرت امام درباره انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغین این مکتب، به افرادی اشاره می کند که هر کدام به نوعی دچار کج فهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شده اند. در اندیشه امام خمینی (ره) تفسیر انتظار به گونه ای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار فرج که آموزه ای دینی و مذهبی است باید به نحوی مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف اسلامی و نشر حقایق دینی در میان افراد بشر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد.
امام هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب فریب مردم شود به شدت نقد و نکوهش کرده است. از جمله برداشت های نادرست از انتظار فرج در نگاه امام خمینی (س) این است که برخی از مؤمنان، صرف عمل به تکلیف خود و امر به معروف و نهی از منکر و نشستن و دعا برای انتظار فرج و بیتوجه بودن به مسائل مهم امت اسلامی را انتظار فرج میدانند، امام ریشه این تفکر و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات میداند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور امام عصر، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج است.
به اعتقاد ایشان کسانی که افزایش گناه و معصیت را زمینه ظهور امام زمان (ع) می دانند یا حتی مردم را دعوت به گناه می کنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عده ای منحرف و ساده لوح هستند. امام خمینی (ره) یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می داند؛ از این رو به اعتقاد ایشان وظیفه مسلمانان فراهم سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومت دینی است.
انتظار و احیای هویت دینی در جهان
حضرت امام(ره) با توجه به شناخت عمیقی که از وضعیت اجتماعی - سیاسی مسلمانان در عصر حاضر داشتند احیای هویت اسلامی و بازگشت به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سرلوحه دعوت خویش قرار دادند:
«من بصراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود ، برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت ، پول و فریب را نگیرد».
از آنجا که انتظار موعود یا به عبارتی انتظار تحقق وعده الهی در حاکمیت جهانی دین اسلام می تواند در احیای هویت اسلامی مسلمانان و مقابله با روحیه خودباختگی و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب زمین بسیار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف اندیشی تمام احیای فرهنگ انتظار را به عنوان یکی از ارکان مهم احیای هویت اسلامی و وسیله ای برای تحقق دوباره قدرت و شوکت گذشته مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده و در یکی از بیانات خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کردند، ضمن بیان مفهوم «انتظار فرج » وظیفه منتظران قدوم حضرت صاحب الامر (ع)را چنین برشمردند:
«ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه بشود.»
انتظار؛ رمز مقاومت و سرلوحه پایداری
انتظار از جنبهای دیگر، مایه پایداری و استقامت مومنانه در یقین به صدق وعده الهی و نصرت حق است. در این معنا حضرت امام(ره) میفرمایند: «من امیدوارم که ان شاءالله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم ، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم شود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت ، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی - الهی خودمان بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم . کسی که برای رضای خدا ان شاءالله مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است، هیچ امری مورد قبول همه نیست. کار انبیاء هم مورد قبول همه نبوده است، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود نکردند، گر چه مردم اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا، ما هم آن چیزی که وظیفه مان هست عمل می کنیم و باید بکنیم گر چه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند.»
جانمایه تفکر امام راحل قدس الله سره و موضوعی که همواره ، چه در نظر و چه در عمل، مد نظر ایشان بود، عمل به وظیفه و ادای تکلیف الهی است و همین موضوع است که دیدگاه ایشان در باب انتظار فرج را از سایر دیدگاهها در دوران ما متمایز می سازد و بدان صبغهای حرکت آفرین، جریان ساز، پویا و پیشرو در مسیر تحقق اهداف و آرمانهای الهی میبخشد.
انقلاب اسلامی و جهانی شدن انتظار
انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل(ره) و اکنون با چراغبانی آن حکیم دل آگاه و فرزانه، فلسفه انتظار فرج را در افقی جمعی و جهانی طرح و تبیین کرد و آن را از جنبه عبادی و فردی با گستره های عدالت اندیشی و انسان سازی تاریخی و جهانی پیوند زد. این از ماهیت انقلاب ما نشات می گیرد که در اندیشه صدور آرمانهای حیاتبخش و عزت آفرین اسلامی به همه دنیا و نجات همه پابرهنگان و مستضعفان شکل یافته و هویت خود را تعریف نموده است چنانچه در کلام امام(ره)، بسیجیان نه منحصر به یک کشور که عمدتا: «بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنگان مغضوب دیکتاتورها» نامیده می شوند. پایان سخن را به کلامی روشنگر از مقام عظمای ولایت زینت می دهیم در همین خصوص:
«معنای انتظار فرج به عنوان عبارة أخرای انتظار ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهلبیت(علیهم السلام) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگیِ کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئلهی گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (علیه الصلاة و السلام) برای اینکه فرج برای همهی بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعهی بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آیندهی بشر را نجات بدهد.
انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگی انسانیت حاکم شده است. این معنی انتظار فرج است».
و ختم سخن، غزلی از امامی که قیام نجاتبخشش زمینه ظهور آن منجی جان و جهان(عج) شد:
غم مخور ایام هجران رو به پایان میرود
این خماری از سر ما میگساران میرود
پرده را از روی ماه خویش بالا میزند
غمزه را سر میدهد غم از دل و جان میرود
بلبل اندر شاخسار گل هویدا میشود
زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود
محفل از نور رخ او نور افشان میشود
هرچه غیر از ذکر یار از یاد رندان میرود
ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود
وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد ایام هجران میرود
روز میلاد آن مطلعالشمس عاشقان مبارک....
نظر شما